- سف بزئن
سقف کوبی کردن
معنی سف بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در اصطلاح متر کردن زمین را گویند، متراژ کردن، کمند انداختن
دبه در آوردن، حقه و نیرنگ در آوردن به هنگام بازی، حقیقت
فریاد کشیدن
تکاندن
سیلی زدن
کتک زدن
دست زدن، هل دادن با دست، تجاوز به عنف
متصل شدن
ناراحت شدن، سوختن پارچه پر، مو و یا هر چیز دیگری که صدای
سیخونک زدن
دیدار کردن، سرکشی کردن، خرج برداشتن
دیدار کردن به قصد مواظبت، ذبح کردن
جرقه، نور متناوب، سوسو زدن نور، به وسیله ی سوزن چیزی را شکافتن
سوت زدن
به حمله واداشتن سگ های شکاری به محل زندگی گراز
جل زنده
پایین دادن فتیله ی چراغ، پایین تر زدن نشانه، ردیف کردن
مکیدن
خنده ی شدید و ناگهانی، ترساندن
کفک زدن
سرکشی کردن
لگدکوب کردن زمین توسط جانور، بی تابی کردن
بند زدن ظروف چینی، شکسته بندی کردن
عقب زدن، کنار گذاشتن، جا باز کردن از طریق کنار زدن دیگران، فسخ معامله
پر زدن
جوشاندن
قاپیدن، ربودن، قاپیدن، ربودن
فوت زدن، فوت کردن، دمیدن
تیغ زدن، برش دادن
ساقه زدن محصول جالیزی، سر بر آوردن گیاه از خاک
با تبر جایی را بریدن
لب زدن، خوردن، چشیدن
ساقه زدن، ساقه زدن جالیز، جوانه زدن، از چیزی سر درآوردن
کپک زدن